آران و بیدگل کاشان
آران و بیدگل در حاشیه جنوب غربی کویر ایران که شمال آن به دریاچه نمک و کویر مرنجاب و از جنوب به شهر زیبای کاشان منتهی میشه، این شهرستان جمعیتی حدود صد هزار نفر داره و نکته جالب این جاست که آران و بیدگل از به هم پیوستن دو بخش آران و دیگری یعنی بیدگل به وجود آمده که این دو بخش سالها از هم جدا بودن.
محتوا
فاصله آران و بیدگل تا تهران
از تهران تا آران و بیدگل حدود ۳ ساعت فاصله زمانی و حدود ۲۵۰ کیلومتر طول مسافت وجود دارد.
آب و هوای آران و بیدگل
آب و هوای منطقه چون کویریه، فصل تابستان یعنی از نیمه خرداد تا نیمه مهرماه بسیار گرمه و فصل زمستان آن هم سرد و خشکه ولی از آذر ماه تا پایان اسفند بهترین فصل برای رفتن به کویر و تورهایی کویریه.
تاریخچه آران و بیدگل
این شهر قدیمی از ویرانی شهر باستانی سیلک (سیلک تمدنی هفت هزار ساله داره) که بر اثر اتفاقات گوناگون از بین میرود، به مرور زمان به وجود میآید.
کهن آران و بیدگل را در کتب قدیمی باید جستجو کرد و طبق نوشتهها آران و بیدگل روزگاری شهر ساحلی بوده و ۲۰۰ هزار نفر ساکن آن بودند ولی بعد از خشک شدن دریای بزرگ مرکزی ایران و سیل و زلزله متعدد از بین میره و آران و بیدگل جدید روی ویرانیهای قبلی یا در جوار آن ساخته شده.
طبق کاوشهایی که در سال ۸۵ توسط هیئتی از طرف میراث فرهنگی اصفهان و دانشگاه مرکزی تهران صورت گرفت تاریخ و قدمت این شهر را چند هزار سال تخمین میزنند و همچنین مهراب ساروجی که از قرن اول حدود سال ۶۰ هجری قمری به جامانده خود گواه قدمت این شهر باستانیست.
برخی از مورخین اینطور نوشتند که آران را آران بن قاسان بنا کرده و بیدگل را اصلاح شده نام روستای قدیمی ویگل که در مجاورت شهر هراسکان در شرق آران و بیدگل امروزی میباشد و روزگاری شهر گل و بید بوده.
نژاد و گویش آران و بیدگل
مردم این خطه از نژاد اصیل آریایی هستند و گویش اهالی آران و بیدگل مختلف ولی گویش رایج محلی به زبان “راجی” یا “دهی” از گویشهای پهلوی قدیم است.
جاهای دیدنی آران و بیدگل
به خاطر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی که در حاشیه کویر مرکزی ایران داره و از طرفی چون در مسیر راه تاریخی و معروف جاده ابریشم قرار داره مثل دروازهای برای ورود کاروانهای علاقه مند به کویر ایران است.
کاروانسرای تاریخی مرنجاب
کاروانسرای مرنجاب به دستور شاه عباس صفوی ساخته شده و این کاروانسرای به علت اینکه در یکی از انشعابات راه تاریخی ابریشم و همچنین از سوی دیگر به علت اینکه در جاده اصلی ارتباطی کاروانهای بازرگانی بین شهرهای مرکزی ایران و شهرهای شرقی و شمالی ایران قرار داشته است به یکی از اطراق گاه های مهم این مسیر تبدیل شده بود.
شاه عباس پس از دستبرد های راهزنان آن مسیر و زمان، در سال ۱۳۱۳ هجری قمری به منظور استقرار معمولی و محافظینی از این راه پر خطر و محلی امن برای اقامت کاروانیان و مسافران (حتی زوار خراسان که از این شاهراه استفاده میکردند) در فاصله ۵۰ کیلومتری شمال آران و بیدگل و در مجاورت دریاچه نمک دستور ساخت داد.
همچنین برای تامین آب، قنات هایی در مجاورت کاروانسرا حفر گردید که هنوز هم در برخی از آنها آب ایفت میشود. این کاروانسرا پس از سالیان که راههای جدیدی بین تهران، قم و کاشان ساخته شد از یادها رفت و تبدیل به متروکه شد.
در سالهای اخیر کاروانسرای مرنجاب پس از مرمت و بازسازی به عنوان اقامتگاهی کویری برای گردشگران و توریستها مورد استفاده قرار می گیرد.
قلعه کرشاهی
قلعه ای از خشت و گل و آثاری به برجای مانده از عصر قاجار و یکی از پایگاههای مهم نایب حسین کاشی از یاغیان اواخر دوره قاجار است. هنوز می توان جای گلوله های توپ روی دیوارهای این قلعه را دید که خبر از درگیری این یاغیان و نیروهای دولتی آن زمان میدهد.
قدمت این قلعه به زمان مغول ها بر می گردد که در زمان حمله مغولها به ایران سربازان ایرانی در این قلعه دفاع جانانه کردند، حتی بر خلاف تصور مغولها که میتوانند در این حصر ایرانیها را از بین ببرند بر عکس خود توسط غافلگیری سربازان ایرانی از پای در آمدند.
این قلعه از لحاظ مکان جغرافیایی بعد از شهر ابوزید آباد از توابع شهرستان آران و بیدگل قرار دارد و مسیر دسترسی به آن بعد از شهر ابوزیدآباد به روستای قاسم آباد که رسیدید ۳۰ کیلومتری به سمت شمال حرکت کنید و پس از طی جاده خاکی به این قلعه با شکوه خواهید رسید.
دریاچه نمک آران و بیدگل
یکی از جاهای دیدنی آران و بیدگل که از دروازه کویر وارد آن می شوید دریاچهای استثنایی و منحصر به فرد که بین سه استان اصفهان، قم و سمنان به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر مربع واقع شده است.
این دریاچه از جاذبه های کویر مرکزی ایران سالانه چشم هزاران توریست ایرانی و خارجی را به خودش جلب می کند.
صحنه زیبا از نمک ها که به سفیدی برف و تا ارتفاع ۲۰ سانتی متر منظرههای رویایی را به وجود آورند و شاید شما در تصاویری که از دریاچه نمک آران و بیدگل دیده اید متوجه چند ضلعی هایی بر سطح زمین شده باشید، این چند ضلعیها همان کریستالهای نمک هستند که بر اثر بارش و تبخیر مجدد به وجود آمدند.
جزیره سرگردان
جالبه بدونید این دریاچه، جزیرهای متشکل از توده گدازههای مرتفع است که علت نامگذاری آن شاید به خاطر این باشه که وقتی از دور به آن نگاه میکنید قسمتهای انتهایی جزیره به صورت سراب در دید شما محو میشود و احساس نامشخصی از حد و حدود جزیره به ما القا میشود.
دشت کویر و بند ریگ
در سالهای اخیر یکی از مقاصد مهم گردشگری سفر به کویر و دیدن مناظر تکرارنشدنی برای علاقمندان است.
سکوتی که هیچ جا پیدا شدنی نیست، تپه ماهورهای طلایی، بقایای قلعهها و ساختمانهای قدیمی تک و توک تپههای ریگ و سفری دل انگیز را در دشت کویر آران و بیدگل برای شما رقم خواهد زد.
رشته کوه های یخاب
در بخش کویری و گرم رشته کوههای عجیب و شگفت انگیزی با هوای سرد وجود دارد. رشته کوههای یخاب از مسیر شمالی شهر ابوزیدآباد و در شرقی ترین نقطه شهر آران و بیدگل قرار گرفته است.
وسط این کویر، دریاچه نمک و گرما رشته کوههایی با هوایی سرد و خشک جزء عجایب این منطقه کویری به شمار میرود.
زیارتگاه محمد هلال بن علی علیه السلام
امامزاده محمد هلال بن علی علیه السلام در آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴ هجری قمری در مدینه متولد میشود و منقول است که امیرالمومنین علی علیه السلام پس از ادای نماز مغرب با شنیدن خبر تولد فرزندش به آسمان نگاه میکنند و چون چشمشان به هلال ماه رمضان میافتد میفرمایند “هاذا حلال وجهه” این نوزاد رویش چون ماه است و به همین علت محمد هلال نام گذاری میکند.
آن بزرگوار مدت ۳ سال در شهر آران زندگی میکردند و در نهایت جمعه شب آخر ماه رمضان سال ۶۴ هجری قمری از دنیا میروند.
زیارتگاه محمد هلال بن علی علیه السلام مهمترین مرکز تاریخی و مذهبی شهر آران و بیدگل به حساب میآید و جزء مجموعههای تاریخی جالب منطقه طبیعی به ناحیه مرکزی ایران است.
شاید در ایام محرم و عزاداری امام حسین علیه السلام تصاویری را از صدا و سیمای ایران از این زیارتگاه مشاهده کرده باشید.
گنبد و گلدستههای کاشیکاری شده و سردرب فاخر و زیبای این بارگاه و صحن بزرگ و طاق، تزئینات و کاشیکاری و گچبری و نقاشی و ایوانها و حرم آینهکاری شده و آثاری از دوران سلجوقی و صفوی و قاجاری یکی از مجموعههای بزرگ زیارتی، سیاحتی و تاریخی این منطقه است و همچنین چندین هزار جلد کتاب نفیس و نسخه خطی بینظیر در کتابخانه این مجموعه بینظیر موجود می باشد.
آداب و رسوم مردم آران و بیدگل
یکی از مهمترین آداب سالانه مردم این خطه مراسم عزاداری حضرت امام حسین علیه السلام و یاران باوفای ایشان است که همه سالم مشتاقان و علاقه مندان به آن حضرت مراسم باشکوهی برگزار میکند.
این مراسم که معمولاً از طریق رسانهها پخش میشود و دلیل آن نظم و ترتیب باشکوه و عظیم مردم که معمولاً در زیارتگاه امامزاده محمد هلال بن علی علیه السلام جمع میشوند و مشغول به عزاداری سالار شهیدان امام حسین علیه السلام میشوند.
در این ایام مخصوصاً روزهای تاسوعا و عاشورا نان ویژهای به نام نان عباسعلی پخته میشود که مزه آن شیرین و شبیه به نانهای شیرمال معروف است.
در ایام محرم نوعی مراسم تعزیه خوانی برگزار میشود به اسم مراسم شیر فضه که در شب هفتم محرم برپا میشود. در مراسم شیر فضه یک نفر لباس شیر و چند نفر در لباس خانمها و بچهها به همراه مداح در کوچه پس کوچههای آران و بیدگل حرکت میکنند و برای عرض تسلیت به سمت زیارتگاه محمد هلال بن علی علیه السلام حرکت میکنند.
طبق نقل قولها در زمان حضرت علی علیه السلام شیری نزد آن حضرت به نخلستان میرود و از آن حضرت میخواهد دعا کند تا فرزندی داشته باشد و آن حضرت برای آن شیر دعا کنند بعد از چند سالی شیر با فرزند خود به نخلستان بر میگردد.
به حضرت عرض میکند که در جبران این محبت آن حضرت کاری انجام دهد امام علی علیه السلام میفرمایند زمانی می رسد که نه من و تو حضور داریم ولی از فرزندت میخواهم در کربلا به یاری پسر غریبم برود همچنین میشود و شیر به یاری امام غریب به دشت کربلا میرود ولی اجازه جنگ به او داده نمیشود و پس از شهادت آن حضرت در نزد بدن آن حضرت میرسد و خاک بر سر خود میریزد که این داستان به صورت تعزیه خوانی به نمایش در میآید.
ازدواج در آران و بیدگل
شروع زندگی جدید و پذیرفتن مسئولیتهای جدید میتواند از نگاه خیلیها سخت و از نگاه خیلیها روبرو شدن با شرایط جدید و مرحلهای زیبا از زندگی است.
اعتقاد مردم این خطه از سرزمینمان ایران مثل بسیار نقاط دیگر رفتن عروس با لباس سپید به خانه بخت و خارج شدن با کفن از آن وجود دارد. خانمهای آران و بیدگل با شروع زندگی میدانند کارهای سنگین از قبیل بچهداری و قالی بافی و غیره در زندگی مشترک آنها وجود دارد و آنها هم گلهای از این موضوع ندارند.
قدیم تر پسری که قصد ازدواج داشت بزرگترهای خانواده یعنی پدر و مادر او اقدام به زیر نظر گرفتن دخترهای فامیل یا همسایه میکردند یا از قبل گزینهای را انتخاب کرده بودند و هنگامی که وقت ازدواج پسرشان سر میرسید برای پسرشان مراسم خواستگاری میرفتند.
معمولاً خواستگاری به این صورت بود که بعد از اجازه پدر داماد خانمهای خانه به خانه عروس میرفتند و از خانواده عروس اجازه خواستگاری میگرفتند در این مرحله مادر عروس موضوع را با پدر و برادران دختر در میان میگذاشتند و در صورت اجازه آنها مراسم خواستگاری همراه با بزرگان خانوادهها به صورت رسمی برگزار میشد.
نکتهای شاید جالب اینجاست که اگر به توافق میرسیدند و صیغه محرمیت جاری میشد عروس و داماد یکدیگر را نمیدیدند (البته بعضیها به صورت پنهانی با یکدیگر ملاقات میکردند که البته این خوشایند مردم و پسندیده آنها نبود) تا اینکه در شبی به اسم شب برابر، عروس و داماد همدیگر را در طی مراسمی میدیدند.
یکی دیگر از سنتهای پایدار که هم اکنون هم در شهر دیده میشود مراسم آب عقد در آران و بیدگل است. این مراسم به این شکل است که وقتی عروس خانوم پای سفره عقد مینشیند کاسهای پر از آب که با نعنا تزیین شده به همراه اشیای تزئینی دیگر بر سر سفره گذاشته میشود.
کاسه پر از آب نشانه روشنایی عقد و پیوند عروس و داماد و نعنا نشان این است که این آب با دیگر آبها تمایز پیدا کند و پس از مراسم این آب به عروس و دیگر دختر خانمهای دم بخت داده میشود تا بخت آنها باز شود و مابقی آب را وقتی عروس را به حمام میبرند و به سر و روی اوریخته تا زندگی او دوام و پایداری داشته باشد.
شب عروسی (بردن عروس)
رسم بود که پسران در اتاقی از خانه پدری را تمیز کنند و با همین اتاق کاهگلی زندگی مشترکشان را شروع کنند و آنهایی که ثروتمندتر بودند اتاق کاهگلی را سفید میکردند و آنهایی که فقیرتر بودند در زیرزمینهای خانه زندگی خود را شروع میکردند.
قبل از مراسم عروسی و جهیزیه عروس به روی طبقهای چوبی یا سینیهای مسی به خانه داماد برده میشد و همراه عروس نان و پنیری (به دور کمر میبستند) که معتقد بودند عروس روزی خود را از خانه پدری به خانه شوهر ببرد. خانمهای خانه چادری سپید به سر عروس میکردند که معمولاً این کار توسط مادر و خواهر عروس انجام میشد و همگی به جز مادر عروس، هلهله کنان به سمت خانه داماد حرکت میکردند.
داماد هم با گلاب پاش و آیینه درب خانه منتظر عروس خانم میماند و وقتی عروس خانم و هئیت همراه به خانه داماد میرسیدند، هنگام ورود عروس خانم به خانه داماد آینه را مقابل عروس میگرفت و مقداری هم گلاب به کف دست او میریخت و اطرافیان هم بر سر داماد و عروس نقل میریختند.
مشاغل قدیم مردم آران و بیدگل
این شغل به دلیل مجاورت با دریاچه نمک به وجود آمده است. وجود نمکهای طبیعی سطح دریاچه و استفاده عموم مردم باعث شد که افرادی به نام محلی چاروادار برای استخراج نمکها به دریاچه میرفتند و با خود نمک میآوردند تا در اختیار مردم قرار دهند.
چاروادار اصطلاح و نام محلی این افراد بود ولی امروزه با وجود آمدن نمکهای تصفیه و کارخانههای تولید نمک و بسته بندی این شغل از بین رفت. چاروادارها بسته به استطاعتشان یکی دوتا الاغ و قاطر همراه خود به دریاچه میبردند تا بتوانند نمکها را بار آنها کنند و تا شهر حمل کند.
از زالو برای درمان امراضی چون خناق (دیفتری)، دردهای خونی مفاصل، خونهای مرده که بر اثر ضربه به وجود آمده، باز کردن سر دملها و غیره موثر بوده و است.
در قدیم افراد و غریبههایی از روستاهای اطراف با خود زالو میآوردند و درکوچهها و خیابانهای آران و بیدگل مشغول فروختن زالوها می کردند.
عدهای هم که از لحاظ مالی تواناتر بودند زالوهای بیشتری میخریدند و در محوطههایی نگهداری میکردند تا کسانیکه به صورت ناگهانی احتیاج به زالو پیدا میکردند بتوانند از آنها زالو را خریداری کرده و برای درمان امراض خود استفاده کنند.
هیزم فروش یا خارکشی
محیط خشک و بیابانی اطراف شهرستان آران و بیدگل باعث به وجود آمدن مشاغل دیگر مثل خارکشی در این منطقه شده بود البته این شغل از زمانهای بسیار دور و در خیلی از شهرهای جهان وجود داشته است.
در این منطقه چون از درخت و پوششهای انبوه گیاهی خبری نبود این افراد میتوانستند فقط خس و خاشاک و خوار و بعضی اوقات تیغهای بیابانی را به وسیله تیشه و طناب جمع آوری کنند و با خودشان یا چارپایی به شهرها میآوردند و میفروختند.
این هیزم فروشان همراه خود گیاهی معجزه آسا از بیابان میآوردند به اسم “اشنو” و از آن در زمانهای قدیم به علت نبود مواد شوینده و شیمیایی به عنوان مادهای طبیعی برای شستن لباسها و ظروف استفاده میکردند.
مکاری یا کرایه دهندگان چارپا
شغلی به اصطلاح افراد محلی مکاری که الان ما را یاد اجاره ماشین یا رنت خودرو میاندازد. در منطقه آران و بیدگل افرادی که دارای اسب، قاطر و هر چارپا جهت حمل و نقل اهالی دیگر کرایه میدادند و اغلب اهالی جهت رفت و آمد به روستاهای اطراف، زیارتگاهها و یا بعضی از کشاورزان جهت رفتن به زمین و یا چاروادارانی که برای استخراج نمک به دریاچه میرفتند از این مکاریها چارپا کرایه میکردند.
اهالی آران و بیدگل پارچههایی معمولاً از جنس پنبه، کرباس و ساقه گندم که داخلش را با نخهایی از جنس پشم و با سوزنی کلفت به نام جوالدوز میدوختند. این پالانها را روی چارپایان میانداختند تا هم محلی برای راحت نشستن سوار و هم کیسههایی برای حمل وسایل آنها داشت که اصطلاحاً به این کیسهها خورجین هم گفته میشد.
گذشته در آران و بیدگل منطقهای بزرگ از زمینهای کشاورزی فراوان بود و افرادی جهت امنیت این زمینها و همچنین ممانعت از ورود افراد غریبه و متفرقه حضور داشتند که به اصطلاح محلی دشتبان نامیده میشدند.
این دشتبانها همراه خودشان کوزههای آب شیرین برای نوشیدن کشاورزان همراه داشتند و در ازای این خدمات و فعالیتها از کشاورزان محصولات زراعی مثل گوجه، خیار، بادمجان و … دریافت میکردند.
سوخت جمع کنی
سوخت جمع کنها افرادی بودند که فضولات حیوانات را از کوچه و خیابانهای آران و بیدگل جمع میکردند و در کیسههایی به مردم دیگر شهر میفروختند و چون شغل اکثر مردم کشاورزی و دامداری بود، این شغل ایجاد و رواج داشت.
مردم علاوه بر تیغ، خس و خاشاک بیابانها از این فضولات به عنوان هیزم استفاده میکردند و این فضولات را در جایی مثل پشتبامها یا ایوانها جمع آوری و پس از خشک شدن در انبار جهت مصرف زمستانه نگهداری میکردند.
برخی از این فضولات مثل عنبرنسارا خاصیت دارویی داشت که در کرسیها سوزانده و هم گرما و هم از خاصیت داروی آن استفاده میشد. بیشتر خریداران این فضولات رنگرزیها، حمامیها و نانواییهای بودند تا بتوانند کوزههای آتش خود را گرم و سوزان نگه دارند.
به علت گران بودن سوخت های فسیلی و در دسترس نبودن این سوختها، اهالی آران و بیدگل مجبور به استفاده از انواع و اقسام سوختها جایگزین میشدند، یکی از این سوختها ذغال بود. از ذغال برای پخت و پز گرم نگه داشتن خانه، روشن کردن تنور امور روزمره استفاده میشد.
شیوه کاری ذغال فروشها یا ذعال جمع کنها به این صورت بود که هیزم و چوب خشک را جمع آوری میکردند و در گودالی به عمق یک تا دو متر ریخته و آنها را آتش میزدند و قبل از اینکه چوبها به صورت کامل بسوزد روی این گودال را میپوشاندند تا اکسیژن به آتش و چوبها نرسد و به اصطلاح خفه شود. پس از سرد شدن آتش و چوبها آنها آماده میشد و آنها را درون کیسههایی میریختند و برای فروش به شهر میآورند.
خانمهای آران و بیدگل به وسیله چرخ نخ ریسی به این کار مشغول بوده و شکل کار آنها به این صورت بود که با یک دست دسته چرخ را به گردش میآوردند و با دست دیگر پشم و پنبه را روی نوک تیز و باریک دوک نگه میداشتند. با گردش چرخ دوکها به چرخش در میآمدند و الیاف پشمها دور آنها تابیده میشد البته این کار به مهارت و چیره دستی و تجربه بالایی جهت نظم و چیدمان نخها در روی دوکها احتیاج داشت.
به طور کلی چرخه تولید نخ به فرش به این شکل بود که دامداران پشم گوسفندان خود را با این خانمهای زحمتکش میدادند و آنها پس از تابیدن نخها یا به اصطلاح محلی ورتاب کردن، آن ورتابها را به رنگرزها میدادند و پس از رنگ شدن به دست قالیبافان میرساند تا فرشهای زیبا بافته شود.
درگذشته قالی بافی در این که در کشور رونق و روان داشت و این هنر تا به امروز در این خطه باقی مانده است درصد زیادی از مردم آران و بیدگل همچنان به این حرفه مشغول هستند.
چون درصد زیادی از مردم و اهالی آران و بیدگل همزمان با فعالیتهای کشاورزی و دامداری به بافت گلیم و جاجیم مشغول بودند و اکثریت این هنرمندان را خانمها تشکیل می دادند و این بانوان با مهارت و دست توانا، نقشهایی ازگل و باغ به روی این فرش ها می زدند.
هنر قالیبافی و فرش بافی این منطقه نه تنها زبان زده مردم ایران بلکه نام و شهرت آنها جهانی شده است و امروزه خیلی از فرش های این منطقه به سایر نقاط مختلف دنیا صادر می شود.
کشاورزی و دامداری
شاید این شغل را باید اول از همه ذکر میکردیم ولی به خاطر تنوع و حسن ختام این بخش در آخر مطلب آوردیم تا توجه به این حرفه پر زحمت شود.
اکثر کشاورزان آران و بیدگل با مشکلاتی همچون کمبود آب و خاک نامناسب در منطقه روبرو بودند ولی با تلاشهای فراوان توانستند کشاورزی سنتی را به بهترین شکل انجام دهند.
برخی هم دامداری میکردند و به ویژه پرورش کرم ابریشم اشتغال داشتند. کشاورزان منطقه با احداث قنات و استفاده از آب دشت های آران و بیدگل محصولاتی همچون غلات، پنبه، تنباکو، انار، انگور، توت، زردک (نوعی هویج) و صیفی جات تولید قابل توجهی داشتند.
از طریق دامداریها لبنیات و گوشت شهر خود را تامین میکردند و مازاد آن را به شهرهای اطراف می فروختند.
غذاهای سنتی آران و بیدگل
آش شلغم یا آش گوجه
این غذای محبوب را به این صورت تهیه میکنند که اول مقداری برنج خیس خورده را میپختند و اگر برنجی در کار نبود از جو پوست کنده استفاده می کردند. قبل از اینکه برنج بپزد شلغم و گوجه خرد شده را به آن اضافه می کردند و همچنین بعد از این کار، مخلوط پیاز داغ و شوید را به آن اضافه می کردند و بعد از اینکه خوب جوش خورد ادویه را برای مزه دار کردن به آن اضافه میکردند.
بیشتر از آش شلغم در زمستان برای جلوگیری یا درمان سرماخوردگی و از آش گوجه در تابستان استفاده میشد و فرق این دو آش فقط در استفاده از شلغم یا گوجه است.
یکی از رایج ترین آش های آران و بیدگل که از مخلوط برگ چغندر، اسفناج، آرد و کمی قره قروت تهیه میشود.
همانطوری که از اسمش پیداست از ترکیب چهار دانه گیاهی قدومه، خرفه، تخم شربتی و بارهنگ (والنگ) تهیه میشود.
اول یه مقدار روغن حیوانی یا نباتی را داخل ظرفی میریزیم و آن را داغ می کنیم و پس از داغ شدن چهار تخم را به آن اضافه میکنیم و کمی سرخ می کنیم.
بعد از سرخ شدن شکر یا نبات را به آن اضافه می کنیم و کمی تفت می دهیم و پس از تف داده شدن آب و گرد برنج اضافه میشود و خوب باید بجوشد در آخر هم زنجبیل را اضافه میکنیم و این غذا پس از لعاب انداختن آماده خوردن میشود و بیشتر از این غذا برای خانمهایی که وضع حمل کردند استفاده میشود.
همان چهار تخمه است که دستورش به صورت بالا توضیح داده شد، با این تفاوت که با شکر و روغن فراوان درست میشود.
ابتدا برنج را خیس کرده و خوب می کوبند و بعد از کوبیده شدن با شیر و شکر مخلوط میکنند و روی حرارت و آتش می گذارند تا جوش بیاید وقتی که خوب جوش آمد، فرنی آماده می شود. از فرنی بیشتر برای نوزادان و بچه ها استفاده می شود مخصوصاً نوزادانی که مادران آنها قادر به تامین شیر آنها نیستند.
گندم پوست کنده را داخل قابلمه می پزند و بعد از اضافه کردن کشمش و آرد الک شده به آن، چند عدد تخم مرغ اضافه می کنند. این ترکیب را پس از پخته شدن خوب ورز می دهند تا بتوانند از آن شفته هایی به صورت گرد در بیاورند، این شفته ها پس از گردالی شدن در آب جوشیده شده تا کاملاً پخته شود و طریقه مصرف آن مثل دیزی معروف است.
شفته برنج با باقلا مقشر
مقداری برنج را با آب خیس می کنند و گوشت را با پیاز و ادویه مخلوط و چرخ میکنند، بعد باقالای مقشر (باقالی پوست کنده شده) پخته شده را به گوشت چرخ کرده اضافه می کنند.
برنج خیس شده را با گوشت چرخ کرده خوب ورز می دهند تا سفت شود و بعد به صورت گرد (شفته) در می آورند و داخل قابلمه با مقداری آب می ریزند تا خوب پخته شود. از غذای سنتی آران و بیدگل که در بین کهنسالان طرفدارهای زیادی دارد شفته نخودچی نامیده می شود.
اگر به جای برنج از آرد نخودچی استفاده بشود و بعضی ها هم باقلا هم به کار نمی برند، به آن شفته نخود چی گفته میشود. در دوران قدیم به علت اینکه چرخ گوشت در دسترس همه نبوده با استفاده از دست چوب های قطور گوشت را در ظرف های سنگی به نام سرکو می کوبیدند تا گوشت لع و خمیر مانند شود.
شامی یا سرکه و شیره
برای پختن این غذا گوشت را باید بکوبیم و یا چرخ کنیم بعد از آن با آرد نخودچی و تخممرغ مخلو میکنیم و به صورت دایره ای و پهن در ظرف سرخ می کنیم و بعد این گوشت ها را در آب جوشی که از قبل با سرکه و شیره مخلوط شده میپزیم.
شاید شبیه غذای معروف کتلت یا شامی باشد ولی تفاوت عمده آن استفاده آرد نخودچی به جای سیب زمینی است.
این غذای سنتی را به این صورت تهیه میکردند که ابتدا گردو را با مقداری پیاز در آسیاب سنگی میکوبیدند و پس از کوبیده شدن آن را در ظرفی سرخ می کردند. این مخلوط پس از سرخ شدن با مقداری آب ، سیب زمینی خرد شده، نمک و زردچوبه مخلوط می شد و مدتی روی حرارت و آتش برای پخته شدن کامل قرار میگرفت. و از لیمو امانی یا گرد لیمو برای مزهدار شدن آن استفاده می شد.
یکی دیگر از غذاهای قدیمی و سنتی که امروز هم مصرف زیادی دارد کالجوش معنای خام و نپخته است که برای تهیه آن ابتدا کشک را دو روز در آب قرار میدهند تا در ظرف (بیشتر سفالی ) سابیده شود. این مخلوط سابیده شده را با مقداری آب مخلوط میکنند و پیاز سرخ شده در روغن را به آن اضافه می کنند و روی شعله می گذارند تا داغ شود البته نباید به حد زیاد به جوشد یا داغ شود.
جو آسیاب شده را با آب مخلوط می کنند و به صورت خمیر در می آورند و این خمیرها را به صورت دایره ای در آورده چیزی شبیه کوفته و با انگشت داخل آن را فشار میدهند تا فرو رود و داخل آن فرو رفتگی را با چند عدد کشمش پر میکنند.
داخل ظرفی مقداری آب می ریزیم و می گذاریم تا جوش بیاید بعد از اینکه جوش آمد پیاز داغ را به آن اضافه می کنیم و بعد این خمیرهایی که به صورت دایره دایره در آمده را به مجموعه آب جوش و پیاز داغ اضافه میکنیم و بعد از پخته شدن، کوفته ها را در آبکش می ریزیم تا خشک شود و بعد آماده مصرف می شود.
بازی های سنتی آران و بیدگل
بازی گوی بگیر بالا
یک توپ از جنس لاستیک با تیوپ دوچرخه درست میکردند و با یک چوب دستی آن را به آسمان می فرستادند و هرکس از افراد میتوانست آن توپ را زودتر به دست بیاورد به عنوان استاد ضربه بعدی را به توپ می زد.
بازی استپ یا طاقچه
این بازی که به نام های بالا بلندی یا گرگم به هوا در مناطق دیگر هم انجام میشد و در همه این بازی های شبیه به هم در یک مسابقه دو هر کسی به بلندی می رسید با گفتن استپ یا طاقچه باعث میشد افراد دیگر به ایستند.
سک سک بازی یا قایم باشک
این بازی هم مانند بازی بالا در مناطق دیگر از کشور انجام می شد و خیلی مختصر عرض کنم که یک نفر به اصطلاح چشم می گذاشت (چشم های خود را به روی دیوار می بندد) و دیگران در آن حوالی قایم (پنهان) می شدند.
فردی که چشم گذاشته بود باید دیگران را پیدا میکرد، اگر کسی که قایم شده بود زودتر در محلی که چشم گذاشتن حاضر میشد و با گفتن سک سک بازی را میبرد و آن فرد مجبور به چشم گذاشتن مجدد میشد ولی اگر فردی که چشم گذاشته بود افرادی را که پنهان یا قایم شده بودند را زودتر پیدا میکرد و با دست زدن به آنها و گفتن سک سک برنده میشد، آن فرد پیدا شده مجبور به چشم گذاشتن می شد.
دیگر بازی های این منطقه مثل بازی سیاه، بازی دوز، گلنگ، بازی با چوب، چادرکشی میتوان نام برد.
اصطلاحات و کنایه های مردم آران و بیدگل
- می خواهی جنگ بر جویبار بیندازی یعنی اینکه می خواهی یک جنگ بسیار بزرگ درست کنی که باعث برپا شدن جویباری از خون شود که در اصطلاح به فردی گفته میشود که با حرف های تند و در حالت عصبانی میخواهد آغازگر یک دعوا باشد
- تخمش را که ملخ نخورده است به معنای امید دوباره هست درقدیم که محصولات کشاورزی توسط ملخ ها خورده می شد برای امید دادن به آن کشاورز گفته میشد که تخم محصولات را که ملخ نخورده یعنی دوباره می توانیم آنها را کشت کنیم
- کسی هم که آرزوی چیزی را که در آن مکان وجود نداشت داشت ولی برای او آن چیز سودی نداشت اصطلاحاً میگفتند از فین آب میآید و این بدان معنا بود که آب فین به اینجا که نمی رسد و فایده ای برای ما ندارد
منبع کتاب : مردم شناسی آران و بیدگل — مولف : دکتر محسن نیازی